منم سلام

وَیَرْ‌زُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ

منم سلام

وَیَرْ‌زُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ

بازسلام

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۰ ق.ظ

بسم الله النور

هرسال ماه رمضان که می رسد، یاد "سلام " می افتم، مثل همین الآن که با اولین اذان صبح ماه مبارک، دوباره خاطرات آن ماه رمضان هایی که با "سلام" گره خورده بودند برایم زنده شده اند و بدون اینکه برنامه ای داشته باشم برای امسال، آمده ام تا شاید "سلام" دوباره ای آغاز کنم.

داستان این "سلام"ها از ماه رمضان یکی از سال های دوران راهنماییم آغاز شد، 10-12 سال پیش.

اولین روزهای ماه مبارک، آقای کلوشانی که مسئول بچه های دبستان-راهنمایی مسجد بود، دو-سه نفرمان را جمع کرد و پیشنهاد داد نشریه ای برای هر روز ماه رمضان آماده کنیم و ظهرها در مسجد پخش کنیم. یادم نیست قرآن باز کردیم یا با مشورت به این نتیجه رسیدیم که اسمش را بگذاریم "ناصحین". اولین شماره اش، پنجم ماه مبارک آماده شد. یک برگه آ.پنج که بالایش نوشته بود "ناصحین". پایین آن یک دوبیتی و در یک کادر مستطیلی دعای روز و ترجمه اش، دو-سه مطلب کوتاه هم در مورد فلسفه و آثار و احکام روزه و ... که هر روز تغییر می کرد و آخر هم یک جمله از الهی نامه شیخ عبدالله انصاری یا آیت الله حسن زاده آملی. پایین هر شماره هم نوشته می شد که قرار است روز عید فطر از این برگه ها مسابقه ای برگزار شود.

ماه رمضان سال بعد، اسم نشریه را تغییر دادیم به "سلام". هم به اسم کانون مسجد که "دارالسلام" بود، خوب می آمد و هم به آیه "سلام هی حتی مطلع الفجر" که ماه رمضانی بود، ربط پیدا می کرد.

از آن ماه رمضان، هر سال "سلام" با تغییر و ابتکاری جدید می آمد و بچه های مسجد، قبل از هر ماه رمضان سراغ می گرفتند که چه خبر از "سلام"؟

6-7 سالی که "سلام" بدون وقفه هر ماه رمضان منتشر شد، هر سال یک سری از بچه های مسجد کارش را انجام می دادند، ولی من عضو ثابت هر سال بودم، به خاطر همین معروف شده بودم به گروه "سلام".

شاید همین "سلام" بود که زندگی ام را به سمت و سوی رسانه کشید و شد آنچه شد ...

ماه رمضان 90 به ذهنم رسید همان شیوه نشریه "سلام" را از طریق وبلاگ انجام دهم. برای هر روز موضوعی انتخاب می کردم و از بین مطالبی که در مورد آن پیدا می کردم تعدادی گلچین می کردم و در وبلاگ قرار می دادم، همان طور که قبلاً نشریه آماده می کردیم. روز اول و دوم، نسخه کاغذی هم آماده کردم، اما روزهای بعد دیگر فرصت نشد. تجربه خوبی بود و فکر کنم بیش از هر کسی، برای خودم مفید بود.

ماه رمضان 91 دوباره همین کار را به شیوه ای دیگر و با عنوان"میهمانی" انجام دادم و هر روز نسخه ی کاغذی هم آماده می کردم و علاوه بر وبلاگ، در مسجدمان هم پخش می کردم. اما به خاطر درگیری هایی که داشتم نتوانستم تا آخر ماه ادامه دهم و روندش در میهمانی هجدهم متوقف شد. همان هجده روز آرشیو خوبی برای یک نشریه کوچک ماه رمضانی فراهم کرد.

ماه رمضان 92 هم برای هر روز، حدیثی انتخاب می کردم و می نوشتم.

آخرین مطلب ماه رمضان پارسال، آخرین مطلب وبلاگم هم بود. دلایلش بماند. اینجا را خیلی وقت است اجاره کرده ام، هنوز بهانه خوبی برای اسباب کشی پیدا نکرده بودم.

حالا دوباره می خواهم در این ماه خدا، که آنچه دارم از برکت آن است، "سلامی" دوباره آغاز کنم. آنچه خدا خواهد در مسیر عطا خواهد کرد و کوتاهی ها و لغزش ها را خواهد بخشید. إن شاءالله

"بازسلام" واژه ی ابداعی برای این حالت است، مثل چند لغت دیگری که با "باز" آغاز می شوند : بازآفرینی، بازنگری،بازتاب، بازدید، بازخورد، ... و مثل بازگشت 

نظرات  (۲۲)

۰۹ تیر ۹۳ ، ۰۲:۴۰ شمیم مهدی
سلام
خانه ی جدید مبارک باشه.
ان شاءالله عاقبت بخیر و سعادتمند باشید
پاسخ:
سلام
إن شاءالله
و همچنین شما
مبارک است انشالله. 
سلام داش رسول
خونه جدید مبارک
ان شاالله تو این خونه فعالیتت چند برابر خونه قبل باشه.
در ضمن شیرینی خونه نو یادت نره ...
پاسخ:
سلام
ان شاءالله
ایشالا تو این راه موفق باشی
پاسخ:
ممنون
به سلام!
مبارک باشه داداشی.
شیرینی ما محفوظ!
پاسخ:
سلام
100%
۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۲ حمید درویشی
سلام بر شما
خیلی هم جالب.
موفق باشید.
پاسخ:
سلام
همچنین
سلام
این شعر یکی از شعر هاییه که دوستش دارم . امیدوارم حاله تو رو هم بهتر کنه!

ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی

جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی

به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت

که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی

مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی

مرا مگوی که چه نامی به هر لقب که تو خوانی

چنان به نظره اول ز شخص می‌ببری دل

که باز می‌نتواند گرفت نظره ثانی

تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق جمالت

ز پرده‌ها به درافتاد رازهای نهانی

بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد

تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی

چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت

ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی

مرا گناه نباشد نظر به روی جوانان

که پیر داند مقدار روزگار جوانی

تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد

ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی

من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم

تو می‌روی به سلامت سلام من برسانی

سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد

اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی


پاسخ:
ممنون برادر عزیز
۱۰ تیر ۹۳ ، ۰۷:۱۵ مسجد حضرت اباالفضل علیه السلام(اهواز)
سلام علیکم/ رمضان کریم/
استاد بزگوار، بنده از نشریه سال 91 شما استفاده کردم و تاکنون دو شماره از آن را در مسجد پخش کردم / الحمدلله با استقبال غیرقابل پیش بینی همرا شد/ ولی متاسفانه تنها تا روز 18هم در وبلاگ قبلی شما قابل دانلود بود/ اگر امکانش هست آن را کامل کنید.
باتشکر فراوان از زحمات جناب عالی/ ان شاالله که مورد قبول حضرت حق واقع شود/
وفقکم الله فی دارین.
پاسخ:
سلام
الحمدلله
ان شاءالله سعیم را می کنم
اگر بتونید خودتون هم این کار را انجام بدین بهتره
اگر ایمیلتون را بگذارید فایل اصلی نشریه را براتون می فرستم
۱۰ تیر ۹۳ ، ۱۸:۴۸ حاج سالار
سلام
خونه جدید مبارک
ان شالله فعال و بروز باشی
یا علی
پاسخ:
سلام
ممنونم حاج سالار عزیز
سلام علیکم
بسیار از مطالب زیباتون استفاده کردیم...
اگر ممکنه فایل اصلی نشریه سال91 رو برام بفرستید.
و اگر ممکنه چارچوب کلی تهیه نشریه به این سبک و چگونگی تهیه مطالب و نکات کلیدی در این خصوص رو به ایمیل بنده بفرستید.(در حد یه توضیح اجمالی)
با تشکر
التماس دعای خیر
پاسخ:
سلام
می فرستم
چه جالب...
سلام. مبارک باشه 
خواننده ی بازسلام هم خواهیم بود موفق باشید
سطرهای سفید هم هرروز بروز است مطابق قبل...
پاسخ:
سلام
سطرهای سفید شما هم خوانده می شوند

ممنون
سلام . حیاط داره ؟ یا آپارتمانیه ؟:)
مبارک باشه شیرینیش رو هم به وقتش میگیریم 
پاسخ:
سلام
سلامت باشی
تونستی بگیر
۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۸:۲۴ مسجد حضرت اباالفضل علیه السلام(اهواز)
ممنونم
silavimohammad@gmail.com
silavimohammad@gmail.com
سلام

تبریک میگم . ان شاءالله پررونق و پر از اجر و برکت برای شما و قلم تون
منتظر سلام های ماه مبارکی هستیم.

پاسخ:
سلام
تشکر
ان شاءالله
سلام. مبارک باشد. انشالله دفتر جدیدی باشد برای ثبت نمرات بیست در کارنامه عمل شما و هر که از اینجا می گذرد.
اگر خدا توفیق بدهد مثل منم سلام وبلاگی پیگیر اینجا هم هستیم.
التماس دعا
پاسخ:
سلام
تشکر
سلام رسول جان. خدا قوت پیشاپیش. تبریک. یا علی
پاسخ:
سلام

چاکریم سیدجان
bah bah mobarah dee
enshala khaaneeat por barakat bashad
shirini?????
پاسخ:
سلام

شیرینی ؟؟؟؟؟
سلام
و خدا قوت

یا علی مدد
پاسخ:
سلام

به همچنین
۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۳۲ ســوز ستان
منم سلام!
منم نمی دونم چی شد که یاد " منم سلام افتادم " و متوجه شدم اسباب کشی داشتید به اینجا . خونه ی نو مبارک
البته "شاهد " هم اسباب کشی داشته و سر به سوزستان گذاشته!
منکه ان شاءالله دیگه زیاد میام اینجا. امیدوارم ما هم لایق بدونید و تشریف بیارید.
لینک شدید
پاسخ:
سلام
تشکر

یاد باد آن روزگاران / یاد باد آن اردوی راهیان نور

۰۲ مرداد ۹۳ ، ۰۳:۴۰ غریبه ی آشنا
سلام، خدا قوت...  احسنت بر این همه فعالیت
واقعا به این همه احساس مسئولیت حسرت میخورم.خدا امثال شما ها رو حفظ کنه.
شما که انقدر آدم خوبی هستی واسه منم دعا کن. من برای شما دعای خوشبختی و عاقبت بخیری میکنم هرچند بدم ولی انشاالله به برکت صلوات  و خوبی شما خدای رحمان صدامو میشنوه.
التماس دعا

پاسخ:
سلام
چقدر خجالت کشیدم از این چیزهایی که نیستم
سلام چرا مطلب جدید نمیذارید؟یه بارم براتون نظر گذاشتم ولی شما.... اصلن این چه وضعیه؟چرا پاسخگو نیستید؟؟؟
پاسخ:
سلام :)
ضمن عرض پوزش گذاشتم
ببخشید / سر شلوغی است دیگر
بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــح
سلام برادر . . . 
کیف حالک ؟؟؟
خیلی وقت بود صدایی از داداش نداشتیم وااااااااااااااااااا
ولی حضور الان موجب اثبات این قانون نیوتون میشه که میگه :
اصفهانیها نه میمیرن و نه به وجود می آیند بلکه از سایتی به سایتی دیگر نقل مکان میکنن . . .

=D
ایشالله به سلامتی . . .
یا علی



ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی